در این نوشته به بررسی کنتراستها میپردازیم. شناخت بیشتر کنتراست به شما کمک میکند با ایجاد تضادهایی در استایل، عکس و یا حتی اثری هنری خود، نتیجهای مهیج و خیره کننده پدید آورید و موجب برانگیختن احساس در مخاطب و اطرافیان خود، شوید.
قبلا خواندید که:
رنگ شناسی لباس: رنگ عنصر جدانشدنی زندگی زمینی
رنگ شناسی لباس: رنگ ذهنی چیست و با شخصیت چه ارتباطی دارد؟
در این نوشته ما به ادامه موضوع رنگ رنگ شناسی به کمک اثر به یاد ماندنی هنر رنگ، از هنرمند پر توان، آقای یوهانس ایتن میپردازیم؛ در نوشته قبلی با هماهنگی رنگها و کیفیت ذهنی رنگ آشنا شدیم و جواب سوال «آیا تنها با سلیقه ذهنی میتوان به حل تمام مسائل مربوط به رنگ پرداخت؟» را بررسی کردیم.
کنتراستهای هفتگانه رنگ
وقتی میتوان از کنتراست دو رنگ صحبت کرد که تفاوت آشکاری در مقایسهی بین نمود (اندازه گیری تاثیر نور بر نحوه دیده شدن یک جسم) در آن مشاهده شود. وقتی چنین تفاوتهایی به اوج خود میرسد، آنها را کنتراست قطبی مینامیم. بنابراین کوچک-بزرگ، سفید-سیاه، سرد-گرم، در حد اعلای خود کنتراستهای قطبی هستند. حسهای ما فقط از طریق مقایسه عمل میکنند. چشم ما یک خط را در صورتی بلند میداند که یک خط کوتاهتر در کنار آن باشد. همین خط بلند، وقتی با خط بلندتری مقایسه شود، کوتاه توصیف میشود.
در بررسی خصوصیات نمود رنگ میتوان هفت نوع کنتراست را کشف کرد. این کنتراستها به قدری متفاوتاند که هر یک باید جداگانه مطالعه شوند. هر کدام از آنها از نظر خصوصیت، ارزش هنری، تاثیر بصری، بیانی و نمادی منحصر به فردند و در مجموع، با هم پایه و اصول رنگ بندی را تشکیل میدهند. کنتراستهای هفتگانه رنگ به شرح زیر است:
- کنتراست فام
- کنتراست تیرهروشن
- کنتراست سرد-گرم
- کنتراست مکمل
- کنتراست همزمانی
- کنتراست اشباع
- کنتراست وسعت
کنتراست فام
کنتراست فام، سادهترین کنتراست هفتگانه رنگ است. این کنتراست نیاز به تبحر زیادی در دید احتیاج ندارد. زیرا با رنگهایی در نهایت درخشش پدید میآید. چند نوع مشخص از ترکیبات آن عبارتند از: زرد/ قرمز/آبی؛ قرمز/ آبی/ سبز؛ آبی/ زرد/ بنفش؛ زرد/ سبز/ بنفش/ قرمز؛ و بنفش/ سبز/ آبی/ نارنجی/ سیاه.
درست همانطور که سیاه و سفید شدیدترین کنتراست تیرهروشنی را نشان میدهد. قرمز/آبی/زرد نیز منتهای شدت کنتراست فام را بازگو میکند. برای ایجاد این کنتراست، حداقل سه رنگ به وضوح متفاوت مورد نیاز است. شدت کنتراست فام وقتی کاهش مییابد که رنگهای آن از سه رنگ اصلی دور شون د بنابراین شدت کنتراست نارنجی، سبز و بنفش کمتر از شدت کنتراست زرد، قرمز و آبی است و کنتراست رنگهای ثالث، خیلی کمتر از این دو گروه است.
سیاه و سفید هم میتوانند در این نوع کنتراست حضور داشته باشند. سفید درخشش رنگهای همجوار خود را کاهش میدهد و آنها را تیره جلوه میدهد. زمینه سیاه موجب میشود رنگهای روشنتر به نظر برسند. بنابراین سفید و سیاه میتوانند عناصر نیرومند کمپوزیسیون رنگ به حساب آیند.
کنتراست فام در هنر بومی انسانهای همه جای دنیا دیده میشود. وجود گلدوزیها، جامها و سفالهای رنگین، دال بر لذت از نمود رنگی است. در تصاویر کتابهای دست نویس قرون وسطا، کنتراست فام اغلب نه از نظر ضرورت زیبایی شناسی، بلکه از نظر لذت صرف، در تزیین با تنوعاتی بیشمار مورد استفاده قرار میگرفت. همچنین در شیشههای رنگی قدیم فراوان است.
در اینجا به بررسی اثری میپردازیم که علاوه بر تفهیم کنتراست فام، ما را با زیورآلات و لباسها ، در قرن پانزدهم میلادی آشنا میکند.
این این تصویر گروهی از نجبای بیغم را با تاجهایی از گل در گردشی روزانه در ماه مه نشان میدهد. در آن ایام معمول بود لباسهایی به رنگ سبز روشن به دختران جوان هدیه میدادند. سبزه روشن، بیانگر نوبهار است و رنگی هم که برای آن مصرف میشود، بسیار گران و نایاب بود. لباسهای لاجوردی سواران نیز فوق العاده زیباست. در مرکز نجیبزادهای مشاهده میشود که بخش سمت راست لباس او به رنگ سیاه و سفید، و بخشی از سمت چپ آن به رنگ قرمز و طلایی است. لباسها به سبک ایتالیایی است. حاشیه لباسهای زربافت ابریشمی و اطلس با مروارید و سنگهای قیمتی و خز تزیین شده، که بر جلال و شکوه جشن افزوده است. این درخشش رنگی با رنگهای سرد از سمفونی ظریفی تنظیم شده است. کمپوزیسیون، سیاه، سفید، خاکستری، آبی، قرمز، سبز و طلایی با هم کنتراست کامل فام را پیدا کردهاند. بنای تیرهروشنی رنگها به کل صحنه حالتی شاد و پر احساس داده است.
کنتراست تیرهروشنی
روز و شب، نور و تاریکی، دو پدیده اساسی و مهم در زندگی انسانند. قویترین وسیله بیان نور و تاریکی، رنگهای سفید و سیاه هستند. تاثیر سیاه و سفید کاملاً متضاد است و حوزه خاکستریها و رنگهای کروماتیک در بین آنها قرار میگیرد. پدیده نور و تاریکی، هم در سیاه، سفید و خاکستری و هم در رنگهای خالص باید کاملا مطالعه شود. زیرا در کار هنری، راهنمایی ارزشمندی است.
مخمل سیاه، احتمالاً سیاهترین سیاه و باریت (یک ترکیب طبیعی سولفات باریم)، خالصترین سفید است. تنها یک سیاه مطلق و یک سفید مطلق وجود دارد، ولی تعداد نامحدودی از خاکستریهای تیره و روشن، بین سفید و سیاه قرار میگیرد و طیفی پیوسته را تشکیل میدهند. تعداد خاکستریهای متفاوت قابل تشخیص، به حساسیت چشم و آستانه حساسیت بیننده بستگی دارند.
خاکستری خنثی، عنصر بیرنگ، بیروح و بیتفاوتی است که به آسانی تحت تاثیر تضاد تیرهروشنی و رنگ قرار میگیرد. این خاکستری خاموش است ولی به راحتی پرتحرک و تپنده میشود. هر رنگی بلافاصله خاکستری را از حالت خنثی بیرنگ خارج میکند و به سمت نمود مکمل خود سوق میدهد. این تغییر ذهنی، نه به صورت عینی در خود رنگها، بلکه در چشم صورت میگیرد. خاکستری عنصری عقیم است و زندگی و خصوصیات آن، به رنگهای مجاور بستگی دارد. خاکستری نیروی رنگهای مجاور خود را میگیرد و آنها را ملایم میکند. خاکستری با جذب نیروی رنگهای مجاور ضدیت آنها را به سازگاری تبدیل میکند. دلاکروآ به همین دلیل مخالف خاکستری بود و آن را برای قدرت رنگها مضر میدانست. خاکستری را میتوان از مخلوط سیاه و سفید، زرد، قرمز، آبی و یا مخلوط هر زوج مکملی به دست آورد.
یکسانی، تیرگی یا روشنی رنگها را به هم نزدیک میسازد و آنها را به هم پیوند میدهد. در این صورت در کنتراست تیرهروشنی بین آنها وجود نخواهد.
رنگهای آروماتیک (سیاه ، سفید و درجات مختلف تیره و روشن خاکستری) بر خلاف رنگهای کروماتیک (قرمز، آبی، زرد و ترکیبات آنها) تأثیر قاطع، محکم و انعطافناپذیر ایجاد میکنند. آنها در تضاد با پیچیدگی زندهی رنگهای کروماتیک هستند. با وجود این، به رنگهای آکروماتیک میتوان به صورت عاریتی، تاثیر کروماتیکی بخشید. از طریق کنتراست همزمان رنگ مجاور خاکستری، خاکستری را شبیه رنگ مکمل خود میسازد. وقتی رنگهای آروماتیک در کمپوزیسیونی با رنگهای کروماتیک، همجوار و دارای روشنی همسان میشوند، خصوصیت آکروماتیک خود را از دست میدهند.
اگر بخواهیم رنگهای آکروماتیک حالت مطلق خود را حفظ کنند، باید درجه تیرهروشنی رنگهای کروماتیک مجاور، متفاوت باشد. در کمپوزیسیونی که سفیدها، سیاهها و خاکستریها همچون وسیلهای برای تاثیر انتزاعی مورد استفاده قرار گرفته باشند، نباید هیچ رنگ کروماتیکی که درجه روشنیاش اینها یکی باشد، استفاده شود. در غیر این صورت، کنتراست همزمانی، خاکستریها را فعال خواهد کرد. اگر بخواهیم یک خاکستری به صورت یک عنصر فعال در کمپوزیسیون رنگی مورد استفاده قرار گیرد، باید رنگهای کروماتیک مجاور آن، از نظر تیرهروشنی با این خاکستری هم درجه باشند.
مسائل تیرهروشنی رنگهای کروماتیک در شکل زیر نشان داده شده است:
کنتراست در طراحی پارچه
یکسان نبودن روشنی رنگهای خالص برای طراح پارچه مشکلات زیادی ایجاد میکند. باید بگویم هر طرحی از پارچه، معمولاً درسه و چهار رنگ یا بیشتر تولید میشود. مجموعهی رنگهای هر گروه به طور کلی باید تا حدی همخوانی داشته باشند. قانون بنیادی میگوید بهتر است سطوح نظیر به نظیر طرح، تاثیر کنتراستی یکسانی داشته باشند. اگر آبی خالص در یک مجموعه قرار بگیرد، رنگ خالص با روشنی یکسان با آن، در سایر مجموعهها به کار نمیرود، ولی دستکم بهتر است، فاصلههای بین روشنی در همه مجموعهها یکسان باشد. وقتی به جای آبی، نارنجی انتخاب میشود، کل کمپوزیسیون رنگ باید به درجه روشنایی نارنجی برسد. یعنی طرحی که در آن نارنجی ظاهر میشود، باید به طور کلی روشنتر از طرحی باشد که در آن آبی وجود دارد. اگر کسی بکوشد تیرهروشنی نارنجی را به درجه تیرهروشنی آبی برساند، نتیجه، قهوهایتیره بدون درخشش خواهد دید.
روابط تیرهروشنی در میان رنگهای اشباع دیدهایم و پی بردیم که تیرهروشنی آنها متفاوت است ولی هریک از آنها را میتوان با درجاتی منظم، به سمت سفید یا سیاه کشاند.
کنتراست مکمل
وقتی به دو رنگ مکمل میگوییم که مخلوط آنها سیاه-خاکستری خنثی ایجاد کند. ترکیب دو نور رنگی مکمل، نور سفید به وجود میآورد.
دو رنگ مکمل، زوج عجیبی تشکیل میدهند. آنها متضاد هستند و در عین حال به هم نیاز دارند. وقتی این دو رنگ در کنار هم قرار میگیرند، وضوح همدیگر را به منتها درجهی خود میرسانند و وقتی با هم مخلوط میشوند، همانند آب و آتش همدیگر را نابود میکنند. هر رنگی فقط دارای یک رنگ مکمل است. در دایره رنگ، رنگهای مکمل بر دو سر قطر دایره، در مقابل هم قرار میگیرند. زوجهای مکمل عبارتند از:
زرد، بنفش
نارنجی، آبی
قرمز، سبز
اگر این زوجهای مکمل را تجزیه کنیم، پی میبریم که در هر یک از آنها، هر سه رنگ اصل زرد، قرمز و آبی وجود دارد:
قرمز، سبز = قرمز، (زرد + آبی)
آبی ، نارنجی = آبی ، (زرد + قرمز)
زرد ، بنفش = زرد ، (قرمز + آبی)
درست همانطورکه مخلوط زرد، قرمز و آبی، سیاه-خاکستری است، مخلوط دو رنگ مکمل نیز سیاه یا خاکستری میشود. ما این مطلب را به یاد داریم که اگر یکی از رنگها را از طیف جدا کنیم و بقیه را با هم مخلوط سازیم، رنگ مکملِ رنگِ جدا شده، پدید خواهد آمد. پس مکمل هر رنگی از طیف، مخلوط سایر رنگ های آن طیف است.
هر دو پدیدهی پستصویر و تاثیر همزمانی، واقعیت عینی فیزیولوژیکی را نشان میدهند که تاکنون تشریح نشده و آن این است که چشم نیاز دارد هر رنگی، با رنگ مکمل خود متعادل شود و در صورت نبود رنگ مکمل، بلافاصله آن را ایجاد میکند. این اصل، در تمام کارهای علمی با رنگ از اهمیت زیادی برخوردار است. در بلاگ هماهنگی رنگها گفته شد که قانون مکملها، اصل و اساس طرح هماهنگ است زیرا مشاهدهی آن باعث ایجاد تعادل کامل در چشم میشود. رنگهای مکمل در صورتی که با نسبتهای صحیح در کنار هم قرار بگیرند، نمودی ثابت و ایستا پدید میآورند. خلوص هر رنگ بدون تغییر باقی میماند. در اینجا نمود و ذات یکی میشود. این قدرت موازنه رنگهای مکمل، به ویژه در نقاشی دیواری حائز اهمیت است.
هر زوج مکملی این ویژگیهای خاص خود را دارد. بنابراین زرد و بنفش نه تنها کنتراست مکمل، بلکه کنتراست شدید تیرهروشنی هم دارد. قرمز-نارنجی/ آبی-سبز، و زوج مکملی هستند که شدیدترین کنتراست سرد و گرم را نیز دارند. قرمز و سبز مکمل هم هستند و به هر دو در حالت خالص، از نظر تیرهروشنی برابرند.
برای ایجاد خاکستری لازم میتوان اندکی سفید به آن بیفزاییم. اگر ترکیب رنگ در هر نسبتی خاکستری خنثی ایجاد نکرد، معلوم میشود که آن دو رنگ، مکمل هم نیستند.
شکل زیر، سه مجموعه از ترکیب زوجهای مکمل را نشان میدهد. درجههای رنگ با افزودن تدریجی یک رنگ به رنگ مکمل خود به دست آمده است. در وسط هر مجموعه، خاکستری خون به وجود آمده است.
در این نوشته با سه نوع از کنتراستها از دنیای رنگ از طریق کتاب هنر رنگ از یوهانس ایتن، آشنا شدیم. درنوشتههای بعدی با ما همراه باشید تا به ادامه این موضوع و سایر کنتراستها بپردازیم.
شاید دوست داشته باشید در ادامه بخوانید:
رنگ شناسی در لباس: کنتراست هفتگانه چه کمکی میکند؟
رنگ شناسی در لباس: نظریه امپرسیون و اکسپرسیون چه کمکی میکند؟
چند نمونه سلبریتی در شانل از 2019، سالی بد اما زیبا