در این نوشته به ادامه بحث بررسی کنتراست هفتگانه میپردازیم. شناخت بیشتر کنتراست به شما کمک میکند با ایجاد تضادهایی در استایل، عکس و یا حتی اثری هنری خود، نتیجهای مهیج و خیره کننده پدید آورید و موجب برانگیختن احساس در مخاطب و اطرافیان خود، شوید.
قبلا خواندید که:
رنگ شناسی لباس: رنگ عنصر جدانشدنی زندگی زمینی
رنگ شناسی لباس: رنگ ذهنی چیست و با شخصیت چه ارتباطی دارد؟
رنگ شناسی در لباس: کنتراست چیست و انواع آن کدام است؟
در این نوشته، به ادامه موضوع رنگ شناسی به کمک اثر به یاد ماندنی هنر رنگ، از هنرمند پر توان، آقای یوهانس ایتن میپردازیم؛ در نوشته قبلی با سه مورد از کنتراست هفتگانه رنگ آشنا شدیم؛ هر کدام چه خصوصیتی دارند و با توجه به مفهموم هر کدام، نحوه استفاده از این تضادها، در حالی که چشمنواز باشند، به چه صورت است.
کنتراست سرد و گرم
شاید عجیب به نظر برسد که با مشاهده رنگ، احساسی از گرما یا سرما در انسان پدید میآید اما آزمایشی نشان میدهد که بین دو کارگاه که یکی با آبی یا سبز و دیگری با قرمز یا نارنجی رنگآمیزی شده، احساس ذهنی دما بین ۵ تا ۷ درجه اختلاف داشته است. یعنی در کارگاه آبی یا سبز در ۵۹ درجه فارنهایت احساس سرما میکردند. در حالی که در کارگاه قرمز یا نارنجی با این دما احساس سرما نمیکردند. بلکه تنها وقتی که دما به ۵۴-۵۲ درجه نزول میکرد احساس میکردند که هوا سرد شده است. از نظر عینی، معنای این احساس این است که آبی یا سبز جریان خون را کند، و قرمز یا نارنجی آن را تند میکند. با آزمایشهای این چنینی به خصوصیات رنگهای گرم و سرد پیمیبریم.
با مراجعه به دایره رنگ، مشاهده کردیم که زرد، روشنترین رنگ و بنفش، تیرهترین آنهاست. یعنی این دو رنگ شدیدترین کنتراست و روشنایی را دارند. در دایره رنگ، بر روی قطر عمود بر محور این دو رنگ، قرمز-نارنجی را در مقابل آبی-سبز داریم که دو قطب گرم و سرد هستند. قرمز-نارنجی گرمترین رنگ، و آبی-سبز یا اکسید منگنز، سردترین رنگ است. رنگهای زرد، زرد-نارنجی، نارنجی، قرمز-نارنجی، قرمز و قرمز-بنفش را گرمهای رنگهای گرم مینامند و زرد-سبز، سبز، سبز-آبی، آبی، آبی-بنفش و بنفش را رنگهای سرد به حساب میآورند. ولی این طبقهبندی رنگها بسیار گمراه کننده است. درست همانطور که قطبهای سفید و سیاه تیرهترین و روشنترین رنگ را نشان میدهند و تمام خاکستریها نسبت به سفید، تیره و نسبت به سیاه، روشن محسوب میشوند، آبی-سبز و قرمز-نارنجی هم دو قطب سرد و گرمند. اولی همیشه سرد و دومی همیشه گرم است اما رنگهای حدفاصل آنها در دایره رنگ برحسب اینکه با رنگ سردتر یا گرمتر مقایسه شوند، ممکن است گرم یا سرد باشند.
خاصیت سرد و گرم در بعضی از مفاهیم متضاد هم مصداق دارد:
سرد گرم
سایه آفتاب
شفاف مات
آرامش بخش مهیج
تٌنٌک متراکم
آسمانی زمینی
دور نزدیک
تر خشک
این حالتهای متنوع، قدرت بیانهای چندگانه کنتراست سرد-گرم را نشان میدهد. کنتراست سرد-گرم از قدرت تأثیر تصویری بالایی برخوردار است. در منظره، اشیاء دورتر، به خاطر وجود ضخامت هوا، همیشه سردتر به نظر میرسند.
بنفش واحدی را میبینیم به خاطر مجاورت با رنگهای سردتر، گرم و در شکل پایین بخاطر مجاورت با رنگهای گرمتر، سرد محسوب میشود.
در کنتراست سرد-گرم تنوع رنگها نباید بیشتر از چهار درجه متوالی در دایره دوازده رنگه باشد. این مدولاسیونها وقتی به حد کمال زیبایی میرسند، که اختلاف تیرهروشنی در آنها وجود نداشته باشد.
کنتراست همزمانی
کنتراست همزمانی از این حقیقت ناشی میشود که چشم ما با مشاهده هر رنگ، به طور همزمان به مکمل آن نیاز پیدا میکند و در صورت عدم حضور این مکمل، خود به خود آن را ایجاد میکند. به دلیل این حقیقت است که اصل اساسی هماهنگی رنگ، شامل و مستلزم قانون مکمل هاست. رنگ مکملی که در اثر همزمانی ایجاد میشود، به صورت احساس در چشم بیننده پدید میآید و حضور عینی ندارد. نمیتوان از آن عکس گرفت. کنتراست همزمانی را از طریق استدلال میتوان با کنتراست پی در پی یکی دانست.
همانطور که گفته شد، رنگ ایجاد شده در کنتراست همزمانی به طور عینی وجود ندارد بلکه در چشم پدید میآید و احساسی از هیجان و ارتعاشی زنده و پیوسته متغیر را به وجود میآورد. با نگاه کردن مدام به رنگ زمینه به نظر میرسد زمینه، رنگ خود را از دست میدهد و با بیشتر خسته شدن چشم، احساسی از رنگ همزمانی به صورتی شدیدتر پدید میآید.
نمود همزمانی نه تنها بین خاکستری و یک رنگ کروماتیک قوی، بلکه بین هر دو رنگی که کاملا مکمل هم نیستند نیز، پدید میآید. هر یک از این دو، همدیگر را به سوی رنگ مکمل خود سوق میدهد و معمولاً هر کدام مقداری از خصوصیت ذاتی خود را از دست میدهد و با نمودهای جدید رنگی میشود. در اینجا اصلی که ذات رنگ همیشه با نمود آن را ندارد کاملاً هویدا میشود. نمود همزمانی برای تمام کسانی که با رنگ سر و کار دارند، بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد. گوته میگوید کنتراست همزمانی کاربرد زیبایی شناختی رنگ را تعیین می کند.
آنچه اهمیت دارد این است که پی ببریم نمود همزمانی در تحت چه شرایطی صورت میگیرد و چگونه میتوان آن را خنثی کرد.
در میان رنگهای خالص زمانی نمودهای همزمانی پدید میآید که رنگ مکمل، جای خود را به رنگ مجاور در سمت راست یا چپ خود در دایره رنگ بدهد. مثلا به جای بنفش که در مقابل زرد قرار دارد، قرمز-بنفش یا آبی-بنفش را به کار میبریم. نمودهای کنتراست همزمانی را میتوان به کمک کنتراست تشدید کرد.
کنتراست اشباع
درجه خلوص رنگ را اشباع یا کیفیت میگویند. کنتراست اشباع، کنتراست بین رنگهای خالص یا پرتوان و ناخالصی یا ضعیف است. رنگهای منشور که در اثر تجزیهی نور سفید حاصل میشوند، رنگهایی با بالاترین درجه خلوص و اشباع هستند.
رنگها را میتوان به چهار طریق متفاوت تضعیف کرد این چهار نتیجه مختلف دارد.
- رنگ خالص را میتوان با سفید تضعیف کرد. این امر موجب میشود خصوصیت آن تا حدی سردتر شود. قرمز در ترکیب با سفید، متمایل به صورتی میشود و از نظر خصوصیت به شدت تغییر میکند. زرد متوسط، سفید سرد میشود. خصوصیت آبی خیلی کم عوض میشود. بنفش نسبت به سفید بسیار حساس است. در حالی که بنفش خالص تیره، نوعی تهدید کنندگی به همراه دارد، بنفش روشن شده با سفید، نمودی سازگار و آرامش بخش دارد.
- رنگ را میتوان با سیاه تضعیف کرد. با اضافه کردن سیاه به زرد میتوان درخشش آن را گرفت، آن را تا حدی مسموم، بیمار و دسیسه گردش آن داد! و عظمت آن را از بین برد. افسردگی ذاتی بنفش در صورت مخلوط شدن با سیاه افزایش مییابد و مثل این است که در تاریکی شب پنهان میشود. قرمز در ترکیب با سیاه، نوعی سوختای از قرمز-قهوهای پدید میآورد. آبی در مخلوط با سیاه، خفه میشود و با تیرگی چند قدم بیشتر فاصله پیدا نمیکند. سبز در ترکیب با سیاه، بیشتر از بنفش و آبی مدولاسیون میپذیرد و امکان تغییرات بیشتری را دارد. سیاه به طور کلی رنگها را از کیفیت روشنشان محروم میسازد. سیاه رنگها را از روشنی دور میکند و دیر یا زود آنها را میکشد.
- رنگ خالص را میتوان با سفید و سیاه یا به عبارت بهتر، با خاکستری تضعیف کرد. به محض اینکه خاکستری را با رنگ خالص مخلوط میکنیم، رنگهایی به دست میآید که ممکن است روشنتر، تیرهتر، یا دارای همان روشنی رنگ خالص باشد ولی در هر صورت، خلوص رنگ کاهش مییابد. افزودن خاکستری به رنگها، آنها را کمابیش خفه و خنثی میسازد. دلاکروا در نقاشی از خاکستری نفرت داشت و تا حد امکان از آن دوری میجست. خاکستریها به سادگی تحت نمودهای کنتراست همزمانی تغییر ماهیت میدهند.
- هر یک از رنگ های خالص را میتوان به کمک ترکیب با مکمل خود تضعیف کرد. اگر زرد را به بنفش اضافه کنیم، درجاتی بینابینی-از نظر تیرهروشنی- بین زرد روشن و بنفش تیره خواهیم داشت. سبز و قرمز که از نظر تیرهروشنی چندان تفاوتی ندارند، وقتی با هم مخلوط شوند، به سمت خاکستری-سیاه که تیرهتر است، متمایل میشوند. با ترکیبات مختلف دو رنگ مکمل که با سفید روشن شده باشند، رنگهای نادری را میتوان به وجود آورد.
ترکیبی که در آن هر سه رنگ اصلی وجود داشته باشد، خصوصیتی خفه و ضعیف دارد و بنا به نسبتی که این سه رنگ با هم ترکیب میشوند، ممکن است به یکی از رنگهای زرد، قرمز، آبی و سیاه گرایش داشته باشد. نمود کنتراست خالص-ناخالص نسبی است. یک رنگ در کنار رنگ خالصتر از خود، خالص به نظر میرسد.
اگر بخواهیم کنتراست اشباع را به تنهایی در یک کمپوزیسیون، بدون وجود سایر کنتراستها پیاده کنیم، در آن صورت باید رنگهای خفه را فقط یک رنگ خالص بدست آوریم؛ یعنی قرمز خالص، باید با قرمزهای خفه، و آبی خالص با آبیهای خفه در کنتراست قرار بگیرد. در غیر این صورت، کنتراست خالص در کنتراستهای دیگر، نظیر کنتراست سرد-گرم غرق میشود و نمود سکوت و آرامش خود را از دست میدهد.
رنگهای خفه به خصوص خاکستریها، با استفاده از رنگهای زندهی مجاور خود مجاور خود زندگی میکنند. این امر را میتوان با قرار دادن یک نوع خاکستری خنثی، به صورت یک در میان در خانههای یک سطح شطرنجی و قرار دادن یک رنگ خالص همروشنایی با این رنگ خاکستری در بقیه مربعها مشاهده کرد. رنگ خاکستری در اینجا زنده میشود ولی رنگهای کروماتیک اطراف آن تنزل مییابند و نسبتاً ضعیف میشوند.
در این نوشته با سه مورد دیگر از کنتراستها از کنتراست هفتگانه از طریق کتاب هنر رنگ از یوهانس ایتن آشنا شدیم. در نوشتههای بعدی با ما همراه باشید تا به ادامه بررسی دنیای عظیم رنگ بپردازیم.
شاید دوست داشته باشید در ادامه بخوانید:
رنگ شناسی در لباس: نظریه امپرسیون و اکسپرسیون چه کمکی میکند؟